ضد اشتباه

بررسی شبهات و معضلات اجتماعی (کپی با ذکر منبع)

گریه بر حسین، مرده پرستی؟!!(1)

خیلی دور نیست افرادی که گریه کنان بر حسین را مرده پرست لقب داده و آنان را مورد آماج طعن و دشنام قرار دادند.افرادی که زنده پرستی و نشاط را در لذت و سرگرمی، و شادی را در موسیقی و رقص و یا حتی مواد و سکس جستجو کردند. اما یکبار از خود نپرسیدند که چرا هر روز تشنه تر می شوم و هرچه بیشتر در آنها غرق میشوم درجه رضایت مندی من از آنها کمتر میشود و کمتر لذت میبرم، و مثلا چرا هرچه بیشتر به موسیقی پناه می بریم و هر لحظه بیشتر در انواع و اقسام آن غرق میشویم، یکبار نشد که روح خسته ما احساس رضایت کند. چرا کسانی که به دنبال ارضاء شهوت به هر وسیله ای هستند هیچ گاه نمیتوانند شهوت خود را ارضاء کنند و به دنبال راه های حیوانی تر و خشن تر از آن می گردند؟ 

و سوال اینست که آیا اساسا مادّه می تواند روح و روان آدمی و موجودی چند بعدی مثل انسان را اقناع کند؟


از آنها بگذریم؛ در این جریان دو گروه را میتوان برشمرد:


کسانی که برای غربت حسین(علیه السّلام) اشک می ریزند، کسانی که برای حسین(علیه السّلام) سر و جان می دهند، و حتی کسانی که برای عظمت مصیبتش صورتشان را مهمان سیلی و لطمه می کنند.


و اما گروهی دیگر، کسانی که گروه اول را مرده پرست میدانند، کسانی که هر روز قبله ای و صاحب نعمتی، یک روز فلان بازیکن و تیم و روز دیگر بازیکن و تیم دیگری، امروز فلان بازیگر یا خواننده و فردا دیگری،


کدام مرده پرستی و کدام زنده پرستیست؟


ادامه دارد...


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسین .م

«دین فروشی،اثر لقمه ی حرام»

در زمان مهدی عباسی لعنة الله علیه شخصی بنام قاضی شریک بن عبدالله نخعی در عبادت و زهد و تقوا معروف بود. روزی مهدی عباسی او را دعوت کرد و از او خواست یکی از این سه چیز را بپذیرد: 

یا منصب قضاوت را

یا معلمی و استادی بچه های خلیفه را

یا شرکت در مهمانی و ضیافت خلیفه

شریک هیچ کدام را قبول نکرد ولی در اثر اصرار خلیفه، شرکت در مهمانی را که به گمانش مفسده اش کمتر از آن دو و موافق احتیاط بود پذیرفت.

خلیفه به آشپز دستور داد از غذاهای حرامی که خودش میدانست در از بین بردن روح تقوا چقدر اثر دارد، تهیه کرد. شریک وقتی از آن غذاها خورد عاقبت هم قضاوت و هم معلمی کودکان خلیفه را قبول کرد!

شریک یک روز میخواست حواله حقوق خود را از صرّاف بگیرد، صراف کمی دیر کرد، شریک گفت زود باش، صراف گفت مگر روغن فروخته ای که اینقدر عتاب میکنی؟! 

شریک گفت: روغن چیست من در مقابل این پول دینم را فروخته ام که از هر چیزی عزیزتر است!


شیعیان علی! خدای ناکرده نشویم مثل شریک که بخاطر مال حرام، امام زمان فروشی کنیم، امام حسین فروشی کنیم، انهایی که ندای هل من ناصر حسین را شنیدند ولی مسخره کردند و بر امامشان شمشیر کشیدند روزی شیعه بودند


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسین .م

دیدی آخر علی از پا افتاد...

شبی که خورشید از شمشیر زهرآگین ضربت میخورد و تا سفیدی مغز فرو می رود اما، اما از پا نمی افتد بلکه فریاد رستگاری سر میدهد

شب کسی است که ابن ابی الحدید عالم سنی در وصفش میگوید: 

یا قالع الباب الذی عن هزّه

عجرت اکفّ اربعون و اربع

هان ای بزرگ پیشوای رادی و سرافرازی! ای برکننده ی دروازه ای که چهل و چهار نفر از به حرکت درآوردن آن ناتوان بودند!

مرد نه ابرمردی که در جنگ احد نود زخم کوچک و بزرگ بر پیکر مقدسش وارد میشود ولی خم به ابرو نمی آورد


چنین کسی مگر میشود از پا بیفتد؟


اما تاریخ آن روز را فراموش نخواهد کرد:

در اصول کافی از حضرت موسی کاظم علیه السلام نقل شده که خدای تعالی، جبرئیل و میکاییل و ملائکه ی مقرب خود را به حضور پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و امیرالمومنین علیه السلام فرستاده تا در حضور ایشان عهد و پیمان الهی بر صبر نمودن در مصائب بر امیر مومنان عرضه شود.

اما وقتی امام بزرگترین و تلخ ترین مصیبت را شنید...


به آن خدایی که دانه را شکافت و نفس انسان را آفرید هرآینه برای او بیان کن که حرمت شکسته خواهد شد و آن همان حرمت خدا و حرمت رسول خدا [یعنی حرمت پاره تن پیامبر حضرت زهرا سلام الله علیها ] میباشد، و همچنین محاسنش با خون تازه سرش خضاب خواهد شد، امیر مومنان فرمود چون این کلمه را [شکسته شدن حرمت حضرت زهرا یعنی در، دیوار و مسمار، کوچه و گوشواره...]

از جبرئیل امین دریافتم بیهوش شدم تا اینکه با صورت به زمین افتادم 

گفتم: بله قبول کردم و راضی شدم...



این سخن ورد زبان ها افتاد

دیدی آخر علی از پا افتاد...



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسین .م

قطره ای از عظمت امام حسن مجتبی علیه السلام:

شیخ صدوق از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود:پدرم از پدر خود خبر داد که حضرت امام حسن علیه السلام در زمان خود از همه مردمان عبادت و زهدش بیشتر بود و افضل مردم بود و هرگاه سفر حج میکرد پیاده می رفت و گاهی با پای برهنه راه می پیمود، و هرگاه یاد میکرد مرگ و قبر و بعث و نشور و گذشتن بر صراط را گریه میکرد، و چون یاد میکرد عرض اعمال را بر حق تعالی، نعره میکشید و از هوش می رفت، و چون به نماز می ایستاد، بند بند بدنش می لرزید بخاطر آنکه خود را در مقابل پروردگار خویش می دید، و چون یاد میکرد بهشت و دوزخ را مضطرب میشد مانند اضطراب کسی که او را مار یا عقرب گزیده باشد و از خدا مسالت میکرد بهشت را و از آتش جهنم به خداوند پناه میبرد، و هرگاه در قرآن تلاوت میکرد:«یا ایها الذین امنوا» می گفت:«لبیک اللهم لبیک» و در هیچ حالی کسی او را ملاقات نکرد مگر آنکه می دید که مشغول به ذکر خداوند است و زبانش از تمام مردم راستگوتر بود...

(مناقب آل ابی طالب،ج3،ص180؛ بحارالانوار،ح43،ص339)

در مناقب ابن شهر آشوب و روضه الواعظین روایت شده که امام حسن علیه السلام هرگاه وضو می ساخت بندهای بدنش میلرزید و رنگ مبارکش زرد می شد، علت این حال را از حضرت پرسیدند،فرمود: سزاوار است بر کسى که میخواهد نزد رب العرش به بندگی بایستد آنکه رنگش زرد گردد و رعشه در مفاصلش افتد. چون به مسجد می رفت وقتی که نزد در می رسید سر را به سوی آسمان بلند میکرد و میگفت: 

الهی ضیفک ببابک، یا محسن قد اتاک المسیء، فتجاوز عن قبیح ما عندی بجمیل ما عندک، یا کریم.

ای خدای من، این میهمان توست که به درگاه تو ایستاده، ای خداوند نیکوکار به نزد تو آمده بنده ی تبهکار، پس درگذر از کارهای زشت و ناستوده ی من به نیکی های خودت ای کریم.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسین .م

ترس از تحریم!

ایت الله جوادی:

زمانی که خلیفه «اباذر» را تبعید کرد،اعلام کرد کسی حق ندارد ایشان را بدرقه کند.

اما (( امیرالمومنین و امام حسن وامام حسین )) هیچ اعتنایی به سخنان خلیفه نکردند، و ایشان را تا دروازه ی شهر بدرقه کردند.

اباذر سخنی در هنگام جدا شدن از این سه بزرگوار بیان می کند که مرحوم کلینی ان را در «کافی» اورده است!!!

اباذر که معصوم نیست،

اما چون کلامش در حضور ۳ معصوم مطرح شده، مرحوم کلینی ان را بیان کرده است.

اباذر فرمود:

من ٫٫٫یقین٬٬٬ دارم که اگر تمام زمین تبدیل به چدن (اهن سخت) شود، و از اسمان هم قطره ای باران نبارد، بازهم خداوند روزی تمام بندگان را خواهد داد.

🌹🌹🌷🌹🌹

ایت الله جوادی پس از بیان این مطلب فرمودند:

ملتی که «اباذری» باشد چه ترسی از (( تحریم )) دارد!!!

مگر امریکا روزی دهنده است؟؟!!

قران میفرماید:

ولو ان اهل القری امنوا واتقوا....

«اگر مردم ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند،تمام برکات از اسمان ها و زمین به انها خواهد رسید. »

این کلام اباذر در محضر سه معصوم بیان شده.

مشکل ما این است که ما ((موحد)) نیستیم.

مشکل ما این است که ما ((باور)) نکردیم که همه چیز به دست خداست...!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسین .م

شبهه در مورد ولایت فقیه

پاسخ وحدتی های عزیز موجب رضایت حضرت حق و خرسندی بنده است

چون اصلاجوابی برایش پیدانکردم؟


چرا ضدولایت فقیه مستحق مرگ است و میگوییم(مرگ برضد ولایت فقیه) و میتوان زشت ترین برخورد را با او کرد

هتک حرمت به او کرد

بر علیه او فعالیت کرد و...؟؟؟


اما چرا ضد ولایت علی(ع) برادر است؟؟؟؟؟؟

چرا باید به او احترام گذاشت؟؟

چرا باید با او متحد بود؟؟؟؟

چرا باید مخالفش را سرکوب کرد



آیا ولایتی والاتر و بالاتر از ولایت حیدر کرار ع یافته اید؟؟


متن بالا و متن های مشابه مدتیست از طرف برخی افراد در شبکه های اجتماعی پخش میشود، لطفا هر کس که با این افراد یا کسانی که برایشان ایجاد شبهه شده ارتباط دارد جواب زیر را اطلاع رسانی کند، خوشحال میشویم جواب آنها را هم بشنویم.


و اما جواب:


قبل از بیان جواب لازم است مقدمتا مطلبی بررسی گردد:

مشروعیت نظام های حکومتی از مهمترین مسائل سیاسی در همه دوره های تاریخی بوده و هست، مثلا نظام های ظالم که بر اهل تسنن حکم می رانده اند با تحریف معنوی آیات مثل آیه اطاعت( یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ ) آنرا چنین تفسیر کرده اند:اولی الامر یعنی هر کسی که به حکومت برسد چه با رضایت مردم و چه با زور شمشیر! و برخی فقهای سنی فتوا دادند تبعیت از حاکم واجب است چه عادل باشد و چه ظالم و فاجر!

و حکومت های غربی ادعایشان اینست که مشروعیتشان را بوسیله رای و رضایت اکثریت مردم و قراری که بین خود گذاشته اند بدست آورده اند(قرارداد اجتماعی)

اما نظر شیعه: اصل اولی اینست که هیچ کس بر دیگری هیچ ولایتی ندارد مگر خداوند و رسولش و هر کس که توسط خدا و رسول و ائمه معرفی شده باشد، ولایت انتخابی نیست که عده ای در جایی مثل سقیفه جمع شوند و خلیفه انتخاب کنند بلکه فقط خدا ولایت بر بندگانش دارد و هرکس که از طرف خدا انتصاب شده باشد ولایت بر دیگران دارد

تعصب جاهلی و شهوت مقام و قدرت غاصبین اموی و عباسی باعث شد ائمه اطهار یکی پس از دیگری به شهادت برسند تا نوبت به حضرت ولی عصر عجل الله رسید و پس از مرگ آخرین نایب خاص ایشان، تکلیف شیعیان در توقیعی مشخص گردید:

و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجه الله علیهم. در رخدادهایی که اتفاق می افتد، به راویان حدیث ما مراجعه کنید،  زیرا انان حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر آنان هستم(وسائل الشیعه، ج18،ص101)

ولی فقیه حجت امام معصوم بر مردم است پس هر که بر ضد ولایت عمل کند در واقع بر ضد ولایت ائمه گام برداشته است، کسی که مرگ بر ضد ولایت فقیه میگوید در واقع شعار مرگ بر ضد ولایت ائمه داده است، هر کسی که زعامت شیعه را عهده دار شود چون از طرف ائمه ماذون است دارای ولایت است نه بشخصه و به خودی خود، کسی که جلوی دشمن ولایت می ایستد در واقع جلوی دشمن ائمه ایستاده، ولایت ولی فقیه در طول ولایت ائمه است نه در عرض آن و جدا از هم نیستند که شما آن دو را از هم جدا کرده اید!

امام صادق میفرمایند:... فاذا حکم بحکمنا فلم یقبل منه فانما استخف بحکم الله و علینا رد و الراد علینا کالراد علی الله و هو علی حد الشرک بالله

و هنگامی که فقیه طبق دستور و حکم ما بر شما حکم کرد و شما نپذیرید پس همانا حکم خدا را سبک شمرده اید و ما را رد و مخالفت کرده اید و هر که با ما مخالفت کند با خدا مخالفت کرده و مخالفت با خدا در حد شرک به خداست

چنانکه مشخص است ما طبق دستور ائمه عمل میکنیم، شما از که دستور میگیرید؟!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسین .م

نمی‌توان به زور و شلاق مردم را به بهشت برد!

در این چند هفته و در لابلای اخبارهای منتشره یک خبر ادامه اجرای سیاستی دیگر را نوید!میداد، سیاست و فرهنگی که بعد از انقلاب از دولت اصلاحات شروع شد(البته در زمان رضا خان بعنوان سیاست اصلی قلمداد میشد) و تاکنون همه دولتها بدان پایبندی عجیبی داشته و دارند: سیاست و فرهنگ لیبرالی

چند روز پیش بود که رئیس جمهور محترم فتوایی عجیب صادر کردند و بدحجابی را از منکرات تخصصا خارج نموده و به جای آن بی آبی و بیکاری را در جرگه منکرات وارد فرمودند!

بگذریم از آقای خاتمی که قایل به حاشیه بردن دین در مقابل آزادی! بود

و بگذریم از آقای احمدی نژاد که بی حسی عجیبی نسبت به دردهای فرهنگی داشت و برای پسرانی که تن عریان دختران، روح زخمی آنان را چرکین کرده و میکند حکم فرمود که: پسرها چشمانشان را ببندند! و اصلا به دولت چه مربوط!

اما مثل اینکه یادشان رفته بود که آنها مسوولین نظام اسلامی-شیعی هستند؛  یادشان رفته بود خون به ناحق ریخته شهید علی خلیلی ها را؛ و مثل اینکه یادشان رفته است که لباس پیامبر بر تن دارند!


رسول اکرم(صلّ الله علیه و آله):


چگونه خواهید بود آنگاه که زنانتان فاسد و جوانانتان تبهکار گردند؛ [با این حال] به معروف امر نکنید و از منکر نهی نکنید؟!


عرض شد: آیا چنین خواهد شد ای رسول خدا؟!


فرمود: آری و بدتر از این نیز. چگونه اید زمانی که به منکر امر کنید و از معروف نهی کنید؟!


عرض شد: ای رسول خدا! آیا چنین خواهد شد؟!


فرمود: آری و بدتر از این نیز. چگونه خواهید بود زمانی که معروف را زشت، و منکر را نیکو بپندارید 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسین .م

کلب و سگ بودن برای اهل بیت (از پارس مستانه تا قلاده جاهلانه!)(1)


در این پست عمده دلایل موافقین و مخالفین را بررسی میکنیم و قضاوت منصفانه ونهایی را به عهده خواننده عزیز وامیگذاریم:

موافقین:

دلیل روایی:

قال علی علیه السلام:

طوبی لمن عیشه کعیش الکلب، ففیه عشرة خصال فینبغی ان یکون کلها للمؤمن 

خوشا بحال کسی که زندگیش چون زندگی سگ باشد. در این حیوان ده خصلت است که مومن به داشتن آنها سزاوار است

الاول: لیس له مقدار بین الخلق و هو حال المساکین 

اول: آنکه سگ را در میان مردمان قدری نیست و این حال مسکینان است.

الثانی: ان یکون فقیرا لیس له مال و لا ملک و هو صفة المجردین 

دوم: آنکه مالی و ملکی ندارد و این همان صفت مجردین است

الثالث: لیس له مأوی معلوم و الارض کلها له بساط و هو من علامات المتوکلین 

سوم: آنکه او را خانه و لانه ای معین نیست و همه زمین بساط اوست واین علامت متوکلان است. 

الرابع: ان یکون اکثر اوقاته جائعا و هم من دأب الصالحین 

چهارم: آنکه اغلب اوقات گرسنه است و این عادت صالحان است 

الخامس: إن ضربه صاحبه مأة جلدة لا یترک بابه و هو من علامات المریدین 

پنجم: آنکه اگر صد تازیانه از صاحب خود بخورد در خانه او را رها نمی کند واین صفت مریدان است. 

السادس: لا ینام من الیل الا الیسیر و ذلک من اوصاف المحبین 

ششم: آنکه شب هنگام بجز اندکی نمی خوابد و این از اوصاف محبین است 

السابع: انه یطرد و یجفی فیجیب و لا یحقد و ذلک من علامات الخاشعین 

هفتم: آنکه رانده می شود و جفا می بیند لکن چون بخوانندش بدون دلگیری باز می گردد و این از علامات خاشعین است 

الثامن: رضی بما یدفع صاحبه من الاطعمة و هو حال القانعین 

هشتم: آنکه به اضافه طعام صاحبش راضی است و این حال قانعین است 

التاسع: اکثر عمله السکوت و ذلک من علامات الخائفین 

نهم: آنکه بیشتر اوقاتش خاموش است و این از علامات خائفین است 

العاشر: اذا مات لم یبق منه المیراث و هو حال الزاهدین

دهم: آنکه چون بمیرد میراثی بجای نگذارد و این حال زاهدان است.


و دلیل دیگر: اشعار منسوب به بعضی علما


بررسی روایت:

اولا، این روایت فاقد هر گونه سند رواییست حتی سلسله سند متصل ضعیف هم ندارد و صاحب کتاب لیالی الاخبار آن را بدون سند نقل کرده، پس اولا این روایت نمیتواند حجت باشد

و ثانیا، بر فرض قبول این روایت، این حدیث در مقام بیان صفات نیکوی سگ است که شخص در پی کسب این صفات باشد و اصلا منظور این روایت این نیست که شخص خود را سگ بداند یا مثلا قلاده ببندد تا آن صفات نیکو را کسب کند!

مثلا پیامبر اکرم فرموده اند:

من بچه ها را به دلیل پنج صفت دوست دارم اول آنکه بسیار گریه می کنند و دیده گریان کلید بهشت است (یعنی گریه از خوف خدا را در زندگی زیاد کنی)


دوم آنکه با خاک بازی می کنند (یعنی تکبر و خودپسندی در آنها نیست و در بند القاب و اشخاص نیست)


سوم آنکه با یکدیگر دعوا می کنند ولی زود آشتی کرده و کینه به دل نمی گیرند


چهارم، چیزی برای فردا ذخیره نمی کنند (چون آرزوی دور و دراز و طمع طولانی ندارند)


پنجم، خانه می سازند و سپس خراب می کنند (دلبسته و وابسته به امور دنیوی نیستند)

آیا میتوانیم از فردا خودمان را مثل کودکان کنیم و در کوچه و بازار خاک بازی کنیم یا قاقا لیلی دست بگیریم چون پیامبر کودکان را دوست دارند!

هیچ موجودی در عالم فاقد صفات خوب یا ویژگیهای پسندیده نیست مثلا سفارش شده علم را بیاموزید حتی از عالم کافر، منظور این است که علم را از او یاد بگیرید نه اینکه کفر او را یاد بگیرید و خود را شبیه او کنید!

اما دلایل مخالفین:

ان شاء الله در پست بعدی به این دلایل خواهیم پرداخت...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسین .م