چند سالی است در برخی شبکه های ماهواره ای و اینترنتی و البته از سوی برخی آقایان اصلاح طلب، خدمات و وطن پرستی رضاشاه داد سخن سر می دهند و او را مصلح و معمار ایران نوین! می دانند. 

در اینجا به یک مورد از اقدامات رضاشاه که آن را باید هلوکاست واقعی دانست، اشاره می کنیم: (همه مطالب از کتب و منابع خارجی نقل میشود)

یرواند آبراهامیان استاد کالج باروک دانشگاه نیویورک می نویسد: «رضاشاه بر این اعتقاد بود که قبایل، وحشیانی نابهنجار، سرکش، غیر مولّد و بیسواد هستند که در وضع طبیعیِ بدوی باقی مانده اند» (آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ص176

جان فوران جامعه شناس آمریکایی در کتاب «مقاومت شکننده» می نویسد: «در چنان جوّ فکری، دولت با تمام نیروی خود به جنگ ایلات رفت؛ ابتدا کوشید آنها را تابع قدرت مرکزی سازد، این امر یکبار برای همیشه در سرتاسر دهه ی 1920م/1300ش در جنگی مداوم حاصل شد، سپس تصمیم به متمدّن ساختن آنها گرفت و کوشید از طریق برنامه ی اسکان اجباری [تخت قاپو کردن]  آنان را به دنیای نوین و متمدن وارد بسازد. در فاصله ی سالهای 1306 تا 1311 شمسی نافرمانی ایلات قشقایی، عرب، لر و بقیه سرکوب شد... با این وضع از جمعیت و تولید عشایری در حد چشمگیری کاسته شد. آمار و ارقام در مورد تلفات نفوس ایلی بدان گونه که بایر [Bharier] ذکر می کند تکان دهنده است، او می گوید از دو میلیون و چهارصدو هفتاد هزار جمعیت شبانکاره[ایلی] در سال 1279ش تنها یک میلیون نفر در 1311ش باقی مانده بود!!! (بقیه یا یکجا نشین شده یا مرده بودند)   (bharier,Economic Development in Iran,31)

یک میلیون و چهارصدو هفتاد هزار نفر یا در اثر شدت گرسنگی و بیماری یا مرده بودند و یا در روستاهایی با زمین های کشاورزی که اکثرا نامرغوب بود، در فقر و گرسنگی غوطه ور شدند.

بله، این است خدمات و  ایران مدرن رضاخانی!